خطرناک ترین خون آشام《پرنسس‌》 پارت:22

خطرناک ترین خون آشام《پرنسس》 پارت:22

کای:باشه😔💔

🗻دخترا هم پشت در بودن داشتن میشنیدن🗻
🗻تا لایلا میخواست بیاد بیرون سریع رفتن🗻

🗻دوباره جادوگر زنگ زد🗻

جادوگر:خب چی شد؟😏
کای:میارمش😔💔
جادوگر:آفرین عالیه😏
کای:1:30 فقط طول میکشه😓
جادوگر:به هر حال من نمیخواستم آسیبی بهتون بزنم با زبون خوش  و دوستانه درخواست کردم  ولی به هر حال خودم هم میدونم کجا هستین😏
کای:باشه الان سوار هواپیما میشیم میایم😓💔
لایلا:من اومدم🙂💔
کای:بریم؟💔
لایلا:بریم.💔🙂

🗻سوار هواپیما شدند و بعد از گذشت1:30🗻

کای وقتی لایلا خواب بود بردتش مخفیگاه جادوگر🙂💔
جادوگر:واو فکر نمی کردم اینجوری برام بیاریش😏
کای:خب حالا هر چی خواستم رو بهم پس بده؟😔💔
جادوگر:بیا اینم داداشات😏

۲۲:۰۵
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

KPOP_LOVELY

سلم فرزندم خوفی؟!🙂🌱💕
خش اومدیح🙂🌱💕

.......................

رویا های خودتون رو بسازید🙂🌱💕
در غیر این صورت🙂🌱💕
فرد دیگری برای ساختن🙂🌱💕
رویا اش از شما کمک میگیرد🙂🌱💕
نویسندگان
پیوندهای روزانه
Designed By Erfan Powered by Bayan