نقش اصلی زندگی من ³🥺🚶♀️✨
لایلا به سوهو پیام داد
چتشون↓ لایلا=☆ سوهو=♡
☆:سوهو زود بیا خوابگاهمون
♡:الان سر فیلم برداریم نمیشه بعدا؟
☆:نهه الان بهت نیاز دارمممم
♡:باشه یه کاریش میکنم
☆:واعییی میشییی
♡:❤
آیو رفت پیش مدیر کمپانی تا باهاش درمورد سوهو و لایلا حرف بزنه...
آیو:اونا رابطشون جدید تراز یه دوستی هست
مدیر:قانونههه نمیتونم زیر پا بزارمممم(با داد)
آیو:المیرا آروم باش مثل همه اونایی که رابطه دارن این دوتام داشته باشن
مدیر:اینجا ما فامیل نیستیم المیرا صدام نزننن
آیو:باشه ولی سوهو لایلا چی؟
مدیر:بعدا یه کاریش میکنم فعلا کار دارم
وقتی سوهو توی راه بود...
مدیر کمپانی:لایلا تو باید اتاقتو با لایسا عوض کنی چون عضوای جدید داریم
لایسا:چییی
لایلا:چیییی کی اخه چرا اتاق جدید نزاریننن
مدیر:ایدینا و رزی قراره بیان و چون دوست لایسا هستن با اون باشن
لایسا:پوف باشه
لایلا:اهههه
سوهو اومد تو خوابگاه↓😐🚶♀️✨
رفت در اتاق لایسا در زد
لایسا:بله
سوهو:چیکارم داشتی؟
لایسا:کیی مننن؟
سوهو:نه پس عمم
(لایلا از اتاقش میاد بیرون)
سوهو:چرا بهم نگفتی اتاقت عوض شدهه
لایلا:شارژم تموم شد نتونستم زنگ بزنم بگم عضوای جدید اومدنو اتاقمونو عوض کردن
سوهو:کیا
لایلا:ایدینا و رزی که الان تو اتاق لایسان
سوهو:باشه حالا چیکارم داشتی؟
لایلا:خو خواستم بگم که.......