خطرناک ترین خون آشام《پرنسس》 پارت:17
☠از زبان کای☠
لایلا بیدار شد .
کای:لایلا این عکسه کیه؟🤨
لایلا:اوم فکر نکنی بهت خیانت کردم من هنوز دوست دارم و اون هم داداشمه 《کیم نامجون》یعنی تو بی تی اس رو نمیشناسی؟🤗
کای:اها . چرا میشناسم ولی فکر کردم کسی باشه😅
لایلا:فکر بدی نکن😚
آیو:خیلی خوب بهش کمک کردی . خیلی تاثیر گذار بود🙄
کای: تو دیگه چته؟
آیو:ساکت شو بفهم چی میگی؟😡
لایلا:بس کنید چتونه عین سگ و گربه به جون هم میفتید😤
نینا:نگاه کن لایسا!میبینی؟
لایسا: نه په کورم جایی رو نمیبینم
نینا:یعنی ما خر داریم نگاشون می کنیم و مسافران گوش میدند و اونا دعوا می کنند🙄😑
لایسا:یعنی من خرم؟
نینا:احمق کی با تو بود🙄
لایسا:اینم شک ندارم با من بودی😐💔
آیو:بس کنید شتتت😒
آیدینا:من خفه ام که🤗
رزی:ساکت شو🙄
آیدینا:ساکت هم هستم😙
رزی:بس دیوونم کردی
🧥بعد از رسیدن به آمریکا در خونه ای کای گرفت🧥
کای:خب به خونه خوش اومدین😁
لایلا:واو خیلی قشنگه😍
آیو:سچه واو عاشق دکوراسیونش شدم🤩
آیدینا:من مردم واسش😍
رزی:نه عزیزم نفس بکش تو میتونی تلاش کن تا نمیری😏
لایسا:چتونه همش دعوا دارید شما؟
کای:خدایا منو ببین با کیا در افتادم😔