خطرناک ترین خون آشام《پرنسس》 پارت:15
₩از زبان کای₩
لایلا رو بردم خونه خودمون . تا لباسش رو عوض کنه .😀
کای:لایلا آماده شدی؟🤔
لایلا:امم نه صبر کن شلوارم رو بپوشم .😆
کای:میخوای کمکت کنم پات خیلی خونریزی کرده .😔
لایلا:نه نمیخواد .😢
کای:اها باشه فقط زود آماده شو من خیلی نگرانتم .😥
لایلا:تموم شد.☺
کای:بریم؟🤨
لایلا:آره بریم😁
👜بعد از مطب👜
کای:آروم بیا.
لایلا:من به بچه ها گفتم . چمدون هم آماده کردم . بریم؟🙂
کای:آره بریم .
💟بعد از رسیدن به فرودگاه💟
آیو:لایلا خدایا!دوست ندارم اینجوری ببینمت . 😓
لایسا:ای کای خیانت کار . 😤
آیو:ولش کن اون احمق رو
لایلا:بس کنید هیچی نمیگم شما حرف میزنید کای جون من رو نجات داد 🤨
رزی:اوه نه بابا ! حداقل این کار از دستش بر اومد .😌
لایلا:بس کن😠
نینا:بریم دیگه؟😐
کای:آه نوبت ما شد بریم .
رفتیم و سوار شدیم