خطرناک ترین خون آشام《پرنسس》 پارت:14
🐙از زبان لایلا🐙
داشتیم سریع میدویدم .هرجا که کای می گفت . 🙂که داشتم می دویدم،محکم پام به یه جایی گیر کرد.
کای:لایلا داری میای؟لایلا؟لایلاااااا!بیا جادوگر دنبالمونه.
لایلا:کای تو برو جون خودتو نجات بده . من پام گیر کرده . نمیتونم بیام.
کای:بیبی این حرف هارو نزن الان میام.
💛که کای بلندم کرد 💛
لایلا:مرسی☺
کای:خواهش می کنم وظیفه بود.
لایلا:حالا کجا بریم؟
کای:برو به خواهرات بگو بیان من میرم بلیط میگیرم و بعدش وسایل هاتونو جمع کنید صبح حرکت کنیم سئول دیگه جای موندن نیست . بعد از اینکه یکم شرایط بهتر شد بر می گردی.
لایلا:اها باشه . فقط من با پای خونی چیکار کنم . نمیتونم را ه برم.
کای:اوه راست میگی یادم رفت باید خودم ببرمت.
لایلا:مرسی لازم به زحمتت نبود🙂
کای:الان باید بری دکتر فقط چیزی به دکتر نگو . هر هزینه ای هم باشه من برات پرداخت میکنم . بیا اینم گوشیت. ازت بخاطر کار هایی که کردم واقعا عذر میخوام😔من طلسم شده بودم . حتی نمیفهمیدم...
لایلا:نمیخواد بگی ولش کن من الان پام داره از درد میمیره.