خطرناک ترین خون آشام《پرنسس》 پارت: 1
از زبان لایلا:حوصله ام سر رفت،واسه همین رفتم لایو بگیرم.😶
لایلا:اوه....عه..درست شد؟آها آره!خب سلام دایمن ها!خوبید🙂
کامنت:اونی میشه سگت و گربه تو نشون بدی؟
لایلا:اممم اتفاقا تازه میخواستم نشونشون بدم😊بیاین اینجا
کامنت: وای خدایا چقدر کیوته☺
لایلا: مرسی
از زبان رزی:وای وای وای!حالا من باید اتاق این گشاد جان رو جمع کنم😑بسم الله چقدر چرت و پرت داری🤨خدا خیرت بده به حق علی دیگه نمیخوام ببینمت فقط می کپی چته همش گشادی😌
که یهو نینا پشت سرش عین جن ها با دمپایی تو دستش،محکم پرتش کرد تو سر رزی😁
رزی:هوییی چته وحشی🙄
رزی:اممم،نونا ببخشید😐ولی خیلی درد داشته چند متره😂
نینا:خفه شو تا نزدمت به من چی گفتی؟
رزی:هیچی گوه خوردم😶
نینا:بگو چی گفتی؟😈
رزی:الفرارررررر😂
از زبان آیو:وای چقدر مرتبم من......(درحال خواندن آهنگ خودمون😂)
لایسا:ببخشید من اینجا دارم می کپم بعد شما داری با صدای بلندت آهنگ میخونی؟🤨
آیو:خو حوصلم می پوکه فقط ساکت باشم تا کنم😑
لایسا:خو به من چه ساکت شو بزار بکپم😑
آیو:برو بکپ به من چه🙄
از زبان آیدینا:هوفف امروز حال میده واسه حموم کردن☺رفتم حموم .
آیدینا:اردک تک تک ،تک تک اردک،اردک تک تک،تک اردک
لایلا:اممم ببخشید امروز خیلی سر و صداست زمان لایو هم زیاد شد باید لایو رو قطع کنم😆خب،خداحافظ دایمن.
از زبان لایلا:لایو رو قطع کردم رفتم که دیدم.......
ببخشید اگه بد جایی کات کردم ولی پارت بعد رو فردا میزارم.بیان نمیزاره زیاد مطالب بزارم.واسه همین هر روز 10 مطلب منتشر می کنم و شاید5 یا4 مطلبش این داستان بود